56 یک ساله من

سلام پسر نازم...

تولدت مبارک

امروز 365 بار زمین به دور خورشید چرخید و تو یک ساله شدی.. پارسال توی یه همچین روزی 2 شنبه ساعت 9.5 صبح پا توی این سرزمین گذاشتی...

 من با وجود تو نام مادر گرفتم جانان من.. اومدی و زندگیمون رو رنگین کمونی کردی... خونه رو روشن کردی ستاره شب تاب...

چه شبهایی که ماه رو با خورشید اشتباه گرفتی و نخوابیدی و بازی کردی...

گاهی من مادرو و بابا پدر و گاهی برعکس میشود... بابا شبها برایت شیر درست میکند و ازت نگهداری میکند تا من صبح سرحال به محل کارم بروم....

امروز روز توست.... چند روز است قدم برمیداری... گاهی 3 قدم... تاتی تاتی میکنی...

مامان فدای قدمهات بشه....

این روزهای تو به گفتن لغات میگذره.. بعضی از کلماتت رو میفهمیم و بعضی رو نه...

به بخاری اشاره میکنی و میگی جیزه...

جورابت رو میاری و میزاری روی پاهای کوچولوت ، یعنی جورابم رو پام کنین...

تمام کابینت ها رو هر روز میریزی بیرون.. همزن برقی رو میکشی روی زمین.. نمیدونم با اتو اشتباهش گرفتی یا جارو برقی...

میدونی با هر اسباب بازی چطوری بازی کنی... ماشین رو میکشی روی زمین و میگی هین هین... حلقه های رنگی رو میزاری توی پایه(البته هنوز ترتیبشون رو بلد نیستی)... سعی میکنی لوگوها (آجرها) رو به هم وصل کنی...تاب بازی خیلی دوست داری...

کتاب خیلی دوست داری و با کتاب بازی میکنی و ورق میزنی...

 لودری که بابا خریده رو کشون کشون میکشی روی زمین و کیف میکنی...

صبحونه تخم مرغ سرخ کرده با نون خیلی دوست داری و واسه نهار سیب زمینی...

پ و: عاشقانه دوستت دارم.. تولدت مبارک